- فرود آوردن
- پایین آوردن، نازل کردن تنزیل، پیاده کردن، پایین کردن مقابل برآوردن، (چنانکه در عضاده اسطرلاب موقع رصد کواکب)
معنی فرود آوردن - جستجوی لغت در جدول جو
- فرود آوردن ((~. وَ یا وُ دَ))
- پایین آوردن، پیاده کردن
- فرود آوردن
- پایین آوردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرود آوردن، پایین آوردن، منزل دادن
پایین آوردن فرود آوردن نزول دادن، بمنزل کسی وارد کردن
فراهم آوردن، گرد کردن، پیش آوردن، برای مثال نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز / می خوش بوی فراز آور و بربط بنواز (منوچهری - ۵۱)
پیش آوردن آوردن، یافتن حاصل کردن، فراهم آوردن گرد کردن جمع کردن: فراز آورد گونه گون سیم و زر، کشانیدن به جایی یا بسوی چیزی، فرود آوردن، پدید آوردن، بالا کشیدن برآوردن
تولید درد کردن، رنجور و بیمار کردن، فجع
متوجه شدن، توجه کردن، رو کردن
جمع کردن، فراهم آوردن، انباشتن
به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
خودداری از بروز حالتی مثل خشم یا خنده یا حرف و مانند آن، از میان برداشتن، نابود کردن
حاصل کردن
نزول کردن پایین آمدن، پیاده شدن (از اسب و مانند آن)
بلعیدن بحلق فرو بردن، تحمل کردن، یا فرو خوردن خشم (غیظ) خودداری کردن از اظهار آن کظم غیظ
حاصل کردن، ساختن
رو آوردن، توجه کردن، به طرف کسی یا چیزی رو کردن و به سوی آن رفتن
Descend, Land
descer, aterrissar
спускаться , приземляться
absteigen, landen
schodzić, lądować
спускатися , приземлятися
descender, aterrizar
descendre, atterrir
scendere, atterrare
afdalen, landen